" ح" پسرم  بعداز یک هفته آمده با یک ظرف حلیم نذری 

دستشان درد نکند  . نذرشان قبول 

چند دقیقه ای می نشیند

میوه تعارفش میکنم

میگوید فلان غذا را خورده ام می ترسم میوه بخورم ممکن است  ترش کنم 

چند کلامی حرف نزده میگوید باید بروم

عجله داره و میخواهد برود  .

میگوید : میخواهم زودتری به خانه مادر زن جان بروم تا در شستن دیگ و ظرف و ظروف کمکشان باشم .

خداحافظ 

خدانگهدارت پسرم 

شستن دیگ مادر زن مهمتر از نیم ساعت نزد والدین

میگوید ,زن ,دیگ ,مادر ,میوه ,بروم ,مادر زن ,شستن دیگ ,میخواهم زودتری ,به خانه ,زودتری به

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزشگاه آرایشگری مراقبت و زیبایی قصر مانلی خرید اینترنتی لباس اورجینال جغد سیاه ( رمز و راز )ترسناک و مرموز هیئت عشاق المهدی ژست اپتیک ارایشی رادیو بدون شایعه ستاره ابهر میلاد گراوند وبسایت رسمی روح الله شاهرودی